نویسنده: اسلام الدین اندیش
تاریخ نشر: 2008-01-08
اگر نظری گذرا به کار کرد چند سال سال قبل دولت افغانستان بيندازيم بخوبی روشن خواهد شد که طی اين مدت ملياردها دالر بمصرف رسيده ، با وجويکه در تعدادی از ساحات اقداماتی صورت گرفته ولی به تناسب مبلغ مصرف شده وزمان ضایع واينکه هيچ يک از تاسيسات زيربنايی اقتصادی تا هنوز احيا نگرديده است ميرساند که ازين مبالغ بصورت معقول ، استفاده نگرديده ، ورنه بايد نتايج حاصلهً بسيار بيشتر ازين می بود.
اکثر ناظران اقتصادی به اين باورند که عدم موجوديت يک ستراتيژی معين و مدرن اقتصادی که همه قوا ، وسايل ، امکانات را بسوی اهداف تعيين شده سوق دهد ، تمام ارگانهای دولتی و خصوصی در روشنايی آن بتوانند تصاميم لازم را اتخاذ و برويت آن عمل نمايند ، باعث پراگندگی ، عدم هم آهنگی گرديده است را در پهلوی ساير عوامل ذکر می نمايند.
طور مثال ، انرژی برق که موضوع جدی برای رفاه امروز و فردای کشور است که جهت تامين مردم به انرژی بايد طرح ها و پلانهای دقيق و همه جانبه داشته باشد که متاسفانه حتی در همين زمينه بسيار جدی پلان و طرح دقيق وجود ندارد. باوجوديکه شايد در جهان تنها کشوری باشيم که ( 8% تا 10% ) اهالی کشور ما با انرژی برق تامين ميباشد ، در حاليکه منابع سرشار آبی و هم منابع ديگری همچو باد ، افتاب, گاز و ذغال سنگ بقدر کافی داریم که نيز می تواند در تولید برق ا آاز آ نها استفاده صورت گیرد . ولی اين بستگی به تلاش ، سازماندهی سوق تمام امکانات بسوی هدف است که می تواند مثمر واقع شود. اين رقم تاسف آور را از هر صد نفر هشت الی ده نفر درحالیکه ( کشور های ديگر بسوی سياره مريخ توجه و تحقيق دارند ) به برق دسترسی دارند.
به يک تناسب قابل قبول مثلا 50% مردم از انرژی استفاده کنند بلند ببريم. حتی در همين زمينهً بسيار جدی ، هم مقامات دولتی هر کدام طرح ، نظر خود را دارند که بخوبی پيداست که ره بجايی نمی برد. فقط وقت ، پول به هدر خواهد رفت چنانچه خریداری برق از کشور های همسایه ,در حالیکه تمام جامعه جهانی با ملیارد ها دالر و متخصصین با معاشات چندین هزار دالری در افغانستان حضور دارند , دولت افعانستان در همین مدت کافی نتوانست حتی گامی کوچکی که قابل لمس باشد در زمینه بر دارد ور نه آمکان آ ن میسر بود که در چندین جا که امکانات احداث بند و تولید برق وجود دارد بجای خرید خود اقدام به احداث بند ها و تولید برق می نمود .
بادرنظرداشت اينکه بازهم جامعهً جهانی مبلغ هنگفتی دالر را برای سال های آينده متعهد و شايد قسمتی از آنرا پرداخت هم کرده باشند ، با در نظرداشت اينکه اين کمک ها ابدی نبوده و شايد روزی برسد که چنين امکانات در اختيار مردم افغانستان قرار نگيرد بناء لازم می افتد تا در تاسيسات اقتصادی فعلی که بر مبنای آن سرمايه گذاری فقط برای سکتور خصوصی واگذار شده, که سرمایه گذاری این سکتور روی يک سلسله پروژه های است که نمی تواند کار دايمی را به هموطنان تامين ، مواد خام کشور ، مخصوصا توليدات زراعتی را به پخته ، نيم پخته تبديل ، وبه تنهای اختیاجات مردم را تکافو , سبب جلوگيری از فرار اسعار از داخل کشور گردد. یا به عباره دیگر این سکتور به تنهای قادر نخوا هد بود تا آ نچه را در ساحه اقتصاد آ رزو داریم حتی در دراز مدت بر آورده سازد. گرچه توجه جدی در قسمت بازسازی شاهراه ها ، تا حدودی صورت گرفته است.
البته اين کاريست بس موثر ، ولی بايد دانست که تمام راهها ، سرکها کم اهميت نمی تواند در تقدم قرار گيرد و نبايد روی آنها وقت ، پول زياد را مصرف نمود. بلکه به تمام ساحات بويژه حياتی بصورت متوازن سرمايه گذاری نمود. هدف از سرمايه گذاری در شرايط فعلی بايد آن باشد که در ضمن رفع احتياج ، مدرک عوايدی ثابت ودايمی ، اشتغال تعدادی را بدنبال داشته باشد.
يعنی از هرسنت ايکه سرمايه گذاری ميگردد بايد ادوباره بدوران افتیده , جبران و بازدهی چندين چندرا ، نه در دراز مدت بلکه در کوتاه مدت تا حد امکان بصورت مستقيم نه غير مستقيم را بايد داشته باشد و هم در چنان ساحاتی بايد سرمايه گذاری صورت بگيرد که طيف وسيعی از اهالی کشور بصورت مستقيم يا غير مستقيم از آن نفع ببرند بويژه آن ساحات ايکه بتواند قسمتی از احتياجات ما را به اموال خارجی رفع و کار ثابت و دايمی را به هموطنان تامين ، در ضمن سبب تشويق کشت نباتات صنعتی تا حدودی مانع کشت نباتات غير قانونی مضر هم گردد. با احداث و دوباره فعال سازی تعدادیاز تاسیسات که قبلا وجودداشتند و هنوز عیر فعال اند بتوان در ساختن زير بنای اقتصادی آينده افغانستان بهره گرفت. بايد ذکر نمود که سرمايه گذاری درچنين ساحات خواهد توانست زيربنا و شالودهً را بسوی جامعه متمدن که مشخصهً عمدهً آن صنعتی بودن آنست گذاشته شود. زيرا نيازمندی جامعه صنعتی در ضمن عوامل متعدد يکی هم کدرها و کارگران ماهر است که می تواند اين مامول هم از طريق بلند بردن سطح دانش حرفوی ( مطابق نياز عيار نمودن تعليم و تربيه ) و ايجاد مکاتب حرفوی و هم از طريق تجارب کارگران ساده که طی مدتی قادرند به کارگران ماهر تبديل گردند بدست آيد
باشد به توفيق خدای متعال ، بازو و همت جوانان کشور ، بسوی فردايکه ره بسوی جامعه مرفه از طريق بلوغ فنی بکشايد رهسپار شود. و شاهد زمانی باشيم که ديگر اطفال ما محتاج لقمه نانی نباشند ، حداقل معيار جهانی سطح فقر عايد سالانه سرانهً در سال بتوانيم افزايش دهيم. يا به مفهوم ديگر که هدف دولت فعلی افغانستان که در عوايد سرانه سالانه را مبلغ 500 دالر هدف قرار داده است نايل شويم. درحاليکه اين رقم در چند کشور جهان در حال حاضر بالا تر لز 50000 دالر است.
برای برآورده شدن منظور فوق کفايت نخواهد کرد به بهانه ساختن سرک که عمدتا با انداختن چند موتر جغل و ريگ پول های زيادی کشيده شده ، با آمدن فصل سرما ، ريزش برف و باران ، نه از ريگ آثاری می ماند و نه از جغل ، بنابران وقت و سرمايه را نبايد به هدر داد. گرچه ساختن شاهراههای عمده که بنادر را به شهر های بزرگ و پايتخت وصل ميکند ، در اولويت ، فوريت قرار دارد.
برای اينکه کشور ما بتواند در آينده های نه چندان دور متکی بخود ( خود کفا ) گردد ، لازم است تا در وهلهً اول همانطوريکه در فوق اشاره شد ستراتيژی معين اقتصادی را به اساس رحجانات در نظر گرفتن عوامل متعدد که تعدادی از عوامل مختص کشور خود ما است ، طرح و ترتيب ، به منصه اجرا قرار دهد. رکن های اساسی آن بايد طوری عيار شود ، که خود کفايی اقتصادی ، رفاهيت عامه را تامين نمايد.
بادرنظر داشت اينکه هر کشوری ، حتی هر منطقه و ناحيه از لحاظ تقسيمات کار ، دارای ويژگی ، مزيت های نسبی بخصوص ميباشد. ولی بصورت عموم افغانستان چون کشور زراعتی است چنانچه چند دهه قبل تجاربی. بيشتر در زمينه اعمار فابريکات نساجی داشت و چندين فابريکه نساجی در گوشه و کنار افغانستان فعال بود و هنوز از کارگران آن دوران ، گرچه به سنين کهولت رسيده اند وجود دارند. و هم تعداد ماشين آلات اگر مصئون مانده باشند . گرچه شايد امروز نتوان از آن بصورت قبلی استفاده نمود ولی سرمايه گذاری در زمينه احيای آن فابريکه ها چندين حسن را خواهد داشت که نسبت به سرمايه گذاری در ساحات جديد ديگری ميتواند اقتصادی ارزيابی گردد. و از جمله يکی اينکه حد اقل ساحه معين مشخص ( زمين فابريکه ها ) اگر اتفاقا تعدادی از شاپ ها يا ساير موسسات آن موجود باشد که چه بهتر . ورنه مدت مديدی را که صرف سروی های مقدماتی ، تحليل های اقتصادی ميگردد البته با کمی صرف وقت می توان برمبنای سوابق موجود کاری را سازمان داد. يعنی از لحاظ صرف وقت ، تعيين محل و شايد يک سلسله عوامل ديگر سهولت هايی باشد. و از جانب ديگر مسئله کار برد مواد خام آنها که اکثرا از پنبه ، پشم وساير پيداوار داخل کشور استفاده خواهد نمود. خود زمينه تشويق کشت نباتات صنعتی ، تربيه حيوانات خواهد گشت.
همچنان فابريکات قند ، سمنت ، همچنانيکه در گذشته موجود بوده ، اندوخته های تجارتیی غنی درين زمينه ها وجود دارد. بهتر است هرچه زود تر بالای آنها غور عميق صورت گرفته به احيای ، باز سازی آنها اقدام شود. بويژه سپين زر کندز که به عنوان فابريکه مادر ، پروسس ابتدايی پخته را انجام ميداد. پخته صابون ، روغن ، کنجاره وتخم بذری ( پنبه دانه ) وغيره ضروريات نه تنها دهاقين مناطق مختلف از جمله ولايات کندز ف بغلان ، تخار و حتی يک قسمت از ضروريات شهر کابل را با روغن نباتی بسيار عالی مرفوع می نمود که در دوران اين فابريکه بزرگ علاوه براينکه هزاران کارگر مشغول کار ثابت دايمی ، صاحب درآمد کرده بود ، خدمات زيادی را به دهاقين که پخته آنها را می خریدند نيز انجام ميداد. نمايندگی های مختلف آن در تمام ساحات پنبه کار ولايات شمال کشور يعنی مناطقيکه توليد ( پخته ( پنبه ) در آن ساحات صورت ميگرفت. فعلا نيز آن امکانات موجود است که بايد توجه صورت گيرد ، دهاقين تشويق گردند تا نباتات صنعتی چون پنبه ، لبلبو وغيره را کشت نمايند.
به پيوست آن نساجی گلبهار که در حدود 10000 تن در سه شفت در آن کار می نمودند ، تکه های بسيار مرغوب که سرت اول آن در همان زمان به کشور آلمان که سامان آلات آن ساخت آنکشور بود فروخته می شد. متباقی در داخل کشور بنام نساجی افغان عرضه ميگرديد. که توليدات سالانه آن هفتاد و پنج مليون متر تکه در سال بود. اگر همان زمان نفوس افغانستان را 15 مليون فرض نماييم پس برای هر نفر 5 متر تکه توليد ميکرد. که تقريبا يک سوم از احتياجات ما را به تکه های خارجی مرفوع می ساخت و از فرار اسعار جلوگيری ميکرد.از پوشیدن تکه های بار زده بی کیفیت خارجیمردم مارا بی نیاز می نمودلازم میدانم که از درایت ووطن دوستی و آ ینده نگری پدر اقتصاد افغانستان مرحوم جنت مکان عبدالمجید خان زابلی یاد آ وری نمایم چنانچه ابتکار احداث تقریبآ تمام فابریکات درافغانستان با نام او پیوند نا گسستنی دارد
همچنان باز سازی فابريکات نساجی گذرگاه و بگرامی ، چند دستگاه ديگر در پلخمری ، مزار شريف و هرات ، پشمينه بافی کندهار را می توان در اولويت ها قرار داد. گرچه فابريکات ديگری نيز بايد مورد توجه قرار بگيرد ، چون جنگلک ، فابريکه چوب کنر ، قند بغلان ، نيشکر جلال آباد ، فابريکات سمنت غوری ، جبل السراج ، هرات وغيره و هم تعدادی از پروژه های سروی شده قبلی ، بندهای آب و برق که در انکشاف اقتصاد کشور رول بس مهم خواهند داشت.
بصورت خلاصه : نبايد دولت منتظر سرمايه گذاری خصوصی دراين زمينه ها در آينده های نزديک باشد. بايد خود در احيا و بازسازی آنها اقدام کند زيرا سرمايه گذاری های خصوصی بيشتر غير از مفاد به امنيت ، مصئونيت سرمايه گذاری خود فکر می کنند ، که در اکثر مناطق افغانستان اين مامول در حال حاضر موجود نبوده ، علاوتا نيروی محرکه ( انرژی ، چون برق ، ساير مواد سوخت تاسیسات لازم زیر بنائی ) نيز می تواند در کندی سرمايه گذاری ها خصوصی درين ساحات نقش داشته باشد. گفته می توانيم در آينده های قريب شايد سرمايه داران خصوصی علاقه ای به احيای تاسيسات فوق الذکر نشان ندهند.
پس وظيفه دولت است تا در قدم نخست به چنين پروژه ها که تجارب قبلی در زمينه موجود است ، مواد خام آنرا پيداوار داخلی تشکيل ميدهد مراحل مقدماتی سروی های آن نيز آماده است بايد اقدام نمايد.
اين تاسيسات ظرفيت ، امکانات آنرا خواهد داشت تا عده زيادی را شاغل به کار و هم می تواند شالوده زير بنايی باشد برای آينده افغانستان « متکی بخود » و هم دراين تاسيسات هر دالری که سرمايه گذاری ميگردد احتمال زياد دارد که در مدت کوتاهی جبران شود. عوايد ناشی از آن برای بودجه کشور و نسل بعدی باشد.
چون هر حرکت اقتصادی دور تسلسلی دارد بناء خود می تواند در تامين امنيت نقش اساسی داشته باشد بدين مفهوم وقتی شخصی شغل دايمی يافت ، توانست خود و خانوداه خود را تامين کند ، ديگر سلاح بدوش نمی کند. در ضمن دهها تاسيسات ديگر ضمنی که متمم چنين زير بناها ميباشد چون سرکها ، پلها ، مکاتب ، کلينکها در جنب چنين تاسيسات خود بخود اعمار خواهند شد. قدمی خواهد بود بسوی فردای بهتر.